حيف نون واستاده بوده دم مسجد ، داشته خرما خيرات مي كرده. خلاصه هر كي رد مي شده ، يك خرما برمي داشته و يك صلوات مي فرستاده. بعد يك مدت ، يك بابايي دست مي كنه يك مشت خرما برمي داره. حيف نون دستشو مي گيره و مي گه : هووووووووي ! چه خبره ؟! يك نفر آدم مرده ، اتوبوس كه چپ نكرده !
فان دي...برچسب : لطيفه و جوك ,حيف نون,خيرات كردن حيف نون, نویسنده : نبوي fund4y بازدید : 794